عشق من

عشق من دوست دارم

عشق من

عشق من دوست دارم

چه کردی با دلم؟؟؟

نمیدانی با دلم چه کردی ، تو مرا عاشق خودت کردی .
نمیدانی در دلم چه غوغایی است ، دلم لحظه به لحظه با تو است.
شب ها را به عشق تو میخوابم تا سحر با یادت بیدار شوم .
اگر یاد تو نبود ، حال من از تنهایی گرفته بود ، اگر تو نبودی ، دلم به چه کسی خوش بود.
دلم به تو خوش است ، که تو هستی و دلم در پی تو است .
این روزها کار من بی تابیست ، دلم به رنگ آسمانیست که در گذشته همیشه ابری بود ، اینک دلم به رنگ آبی آسمانیست.
اگر تو نبودی ، بیخیال این زندگی میشدم ، با عشق بیگانه میشدم ، با تنهایی هم آشیانه میشدم ، هر شب با اشکهایم همنشین میشدم.
اگر تو نبودی دلم به چه کسی خوش بود ، حالا تو هستی و تنها دلم به بودنت خوش است
هیچکس نمیتواند جای تو را در قلبم بگیرد، گرچه دلهای بیگانه در پی دل من هستند ، اما هیچکس نمیتواند جز تو ، قلب مرا در اختیار بگیرد.
با من باش ، مرا دوست داشته باش ، من بازیچه نیستم ، به عشق وفادار باش.
قلب من مال تو است ، دلم درگیر دل تو است ، نامت برای همیشه در قلبم حک شده است.
تو با من چه کردی ، دلم را با حضورت گرم گرم کردی ، نامت را همراه با عشق در دفتر دلم تا ابد ثبت کردی.


دیگه خسته شدم

من خسته و بی هـــدف در کــوچه هـــای غربت ســـر گـــردانـــم فـــضای

شهر را غبار غربت ویاءس فرا گــرفــتـه دیــگــر خــسـته شده ام به دیواری

سرد و سیاه تکیه می دهم اما سایه ام مرا کشان کشان دنبال خو می برد

آخر مقصد و راه من کجاست هیچ کسی نیــست انــگار درایــن هــمــه بــا

هم غریبند همه همانند سایه ای ســیــاه با شـتـاب از کـنـار هم می گذرند

و خود را در گورسـتــان تـاریـک خـانـه هایـشـان پـنـهـان مـی کـنـنـد و مــن 

و سایه ام همچنان سر گردان زمان سالهاست که در اینجا گم شده اسـت 

و برای کسی مهم نیست که دست شب چنان زغــال زمـیـن و آسـمـان را 

سیاه کرده است سایه ام مرا به زیر اتاقی روشن می برد انـگــار شـخصی 

آنجاست که به روشنایی علاقه مند است و پشت پنــجــره ایـسـتـاده و بـه 

بیرون می نگرد چشمانش برقی عجیبی از امید دارد بــا چــشـمـانــــــــم 

به او می فهمانم به کشمکش احتیاج دارم تا با دسـتــش غــبـار غـربــت و

یاءس را از پیراهن روحم بتکاند پس عاشـقـانــه بــا او بــه راه مـی افــتــم 

تــــــــا شــــــــب را نــــــــــا بـــــــــود کـــــــنــــــیـــــــــــم.

 

 

 آخرین ستاره بودی تو شب دلواپسی هام

                    خواستنت پناه من بود تو غروب بی کسی هام

آه اگر روزی نگاه تو

                                 مونس چشمان من باشد قلعه سنگین تنهایی

                                چهار دیوارش زهم می پاشد